آیا میدانید مدیران موفق چه ویژگیهایی دارند؟
برخورداری از ویژگیهای شخصی به بهتر شدنِ شما و تعاملاتتان با دیگران کمک میکند و از شما مدیر موفقی میسازد که دیگران برای آن احترام قائلند و از پیروی کردن از او احساس رضایت میکنند.
برای یک مدیر موفق، داشتن هوش کسبوکار مهم است. با اینکه نیاز نیست میزان هوش یک مدیر در حدِ هوش یک معاملهگر حرفهای باشد، اما آشنایی با اصول و روال اساسی کسبوکار برای او مفید خواهد بود.
خودانگیزی
اگر مدیر از خودانگیزی برخوردار نباشد، نمیتواند به دیگران انگیزه بدهد. خودانگیزی یا به عبارتی، تواناییِ انگیزه دادن به خود و پذیرفتن وظایف، از ویژگیهای شخصی یک مدیر موفق است.
صداقت
کارمندان به مدیر موفق اعتماد میکنند، چون به صداقت او ایمان دارند. یک مدیر موفق از حق کارمندانش دفاع میکند، از قوانین سرپیچی نمیکند، به گفتههایش پایبند است و صداقت توشهی راه اوست.
رعایت حقوق انسانی کارکنان
متاسفانه برخی مدیران تصور میکنند تحقیر کارمندان و سوءاستفاده از آنها روش موثری برای ایجاد انگیزه کاری بیشتر است؛در حالی که در اکثر موارد این روش اصلا کارایی ندارد یا حتی اثرات بسیار مخربی خواهد داشت. استفاده از کلمات نامناسب و لحنهای دستوری میتواند بار منفی زیادی را به فرد منتقل کند. کارمندان چنین مجموعههایی به مرور باورشان را نسبت به توانمندیهای خود از دست میدهند و هیچگونه احساس تعلقی به محیط کار خود نخواهند داشت. در نتیجه اثرات مخرب چنین رفتارهای نامناسبی بشدت از کارایی مجموعه خواهد کاست. اگر شما از آن دست مدیرانی هستید که از کلمات جادویی و مودبانه برای انتقال خواستههای خود به کارکنانتان استفاده میکنید و ارزشهای انسانی برای آنها قائل هستید (اگرچه به وظیفه خود به عنوان یک انسان عمل میکنید) مطمئن باشید قدم بزرگی از بسیاری مدیران جلوتر هستید.
قابلیت اعتماد
یک مدیر موفق باید قابلاعتماد باشد و رؤسا و زیردستانش بتوانند روی او حساب باز کنند. راستش را بخواهید، این اعتماد افراد است که به شما قدرت زیادی میدهد. جلب اعتماد دیگران قدرتمندتر از تمام تکنیکهای مدیریتی است.
خوشبینی
نگرش خوشبینانهی یک مدیر، روحیهی کارمندانش را بالا میبرد، الهامبخش آنهاست و باعث میشود از کاری که انجام میدهند، لذت ببرند. آنها به هیچ وجه اجازه نمیدهند شکستها سرعت پیشروی گروه را کم کند و ناامیدی غلبه کند.
اعتمادبهنفس
شما باید بتوانید تصمیماتتان را با اعتمادبهنفس بگیرید و به دیگران نشان بدهید که قادر به تصمیمگیریهای درست هستید. اعتمادبهنفس شما به نفع اطرافیانتان است و ناخودآگاه به آنها منتقل میشود.
آرامش
یک مدیر موفق در مواجهه با سختیها ناامید نمیشود و تواناییِ آرام ماندن در شرایط بحرانی و انجام اقدامات لازم از خصوصیات چنین فردی است.
انعطافپذیری
میزان خاصی از انعطافپذیری برای انطباق با موقعیتهای مختلف، لازمهی مقام مدیریت است.
شوخ طبعی
شوخطبع بودن به معنای جدی نگرفتن کار نیست. برخی مدیران فکر میکنند اگر مدام با کارمندان خود شوخی کنند خیلی مدیر محبوبی خواهند بود. این در حالی است که شوخی بیش از حد فضای کار را از حالت جدی که فراخور کار است خارج و روند کاری را مختل میکند. اما شوخطبع بودن بهجا موجب میشود گاهی که فضای کار بسیار خشک شده، طراواتی در فضا ایجاد شود که کارمندان با حال خوبتری به کار خود بپردازند. مدیران خوب مدیرانی هستند که کار را کاملا جدی میگیرند، اما فضای دوستداشتنی برای کار کردن ایجاد میکنند.
دانش صنعت
برای اینکه بتوانید پاسخگوی پرسشها باشید و کارهایتان را بهنحو مؤثری انجام بدهید، باید از دانش صنعت برخوردار باشید. شاید کارگران نیازی به دانش صنعت نداشته باشند، اما یک مدیر موفق، تاحدودی از این دانش برخوردار است.
آشنایی با زمان واگذاری
یک مدیر موفق میداند که میتواند برخی از وظایفش را به دیگران واگذار کند، همچنین میداند چه کسانی آن وظایف را با موفقیت انجام میدهند و در این راه از کمک گرفتن از این افراد، دریغ نمیکند.
مدیریت مقدماتی مالی
با مفاهیم مقدماتی مالی آشنایی داشته باشید تا بدانید چگونه مسائل مالی مربوط به پروژهها را مدیریت کنید.
ارتباطات نوشتاری
یاد بگیرید در قالب ایمیل، یادداشت و پیام تشکر، بهنحو مؤثری با دیگران ارتباط برقرار کنید. طرزِ نگارش یک مدیر موفق باید حرفهای و بدون اشتباهات دستوری باشد.
گوش دادن فعال
یکی از مهمترین مهارت های ارتباطی، گوش دادن است. حتما به صحبتهای کارمندان، رؤسا و مشتریان خود بهصورت فعال گوش بدهید.
اتخاذ تصمیمات و قاطعیت
مدیران موفق تصمیمگیرندگانی حرفهای هستند. آنها بسیار ساده و روان صحبت میکنند و مکالمات را به نتیجه میرسانند. آنها مدام تصمیماتی میگیرند که باعث انجام شدن کارها میشود و پیشرفت حاصل میشود. آنها استاد خاتمه دادن صحبتها و موارد بیارزش هستند و به سرعت تصمیم میگیرند. به جای اینکه روزها و ماهها برای یافتن بهترین گزینه ممکن فکر کنند با قاطعیت تصمیم میگیرند حتی اگر تصمیمشان بهترین گزینه ممکن نباشد. عدم قطعیت در تصمیمگیری یکی از بزرگترین عوامل شکست کسبوکارها است.
هنگام دادنِ دستورالعملها، در مورد کاری که باید انجام بشود و نتیجهای که انتظار میرود، قاطعیت داشته باشید.
خدمات مشتری
خدمات مشتری یک ویژگیِ رابطهای است. اگر میخواهید مدیر موفقی باشید، باید بتوانید با مشتریان خود رابطهی خوبی برقرار کنید. سعی کنید آنها را درک کنید و خودتان را جای آنها بگذارید.
میانجی
معمولا یک مدیر موفق در موقعیتهایی قرار میگیرد که بهواسطهی آنها باید میان کارمندان، میان یک کارمند و مشتری یا میان یک عضو ارشد سازمان و یک کارمند، بهعنوان میانجی عمل کند. این ویژگی را در خودتان تقویت کنید و تکنیکهای حل اختلاف را یاد بگیرید تا مدیر موفقی باشید.
احترام
اگر میخواهید به عنوان مدیر، شما را محترم بشمارند، باید با دیگران محترمانه رفتار کنید. این کار به خود شما بستگی دارد که الگوی چنین رفتاری برای دیگران باشید.
همکاری
شما باید بتوانید با تیم خود همکاری داشته باشید و بدانید ایدهها و شخصیتها را چگونه با هم ادغام کنید.
ارزش قائل شدن برای دیگران
یک مدیر موفق کاری میکند که کارمندانش احساس باارزشبودن کنند کارمندان احتیاج دارند از سوی مدیر به کمکهایشان مهر تأیید زده شود تا احساس کنند وجودشان برای سازمان مفید است.
بسیاری از مدیران مقام و قدرت خود را به رخ کارمندان میکشند. آنها وقتی وارد اتاق کارمند میشوند جوی جدی و ترسناک ایجاد میشود. مدیران موفق توجه را به خودشان جلب نمیکنند و نظرات دیگران همیشه برایشان مهم است آنها استاد ایجاد حس امنیت هستند و کاری میکنند تا دیگران با اعتمادبهنفس نظرات خودشان را بگویند.
نزدیک شدن به مدیران موفق و گفتن نظرات کاری بسیار ساده است و هیچگونه ترس و وحشتی ایجاد نمیکند. کارمندان به راحتی میتوانند با نظرات یک مدیر موفق مخالفت کنند.
مدیران موفق دیدگاهها و توانمندیهای کارکنان را میشناسند. آنها گروه را ترغیب به تفکر میکنند. اگر کسی در کارش به اندازه کافی تفکر نکند، رشد چندانی نخواهد داشت. تفکر فقط کار مدیران ارشد یک سازمان نیست. هر کارمندی باید تفکر کند و باعث رشد سازمانش شود.
کارمند نورچشمی ندارد
متمایز کردن یک کارمند از دیگران، رفتاری است که میتواند بشدت محیط کار را متشنج کند. اگر به طور خیلی مشخص نشان بدهید که یکی از کارمندان مورد توجه شماست، زمینه را برای دلسرد کردن دیگران فراهم کردهاید. در این حالت کارکنان انگیزه خود را برای تلاش در جهت نشان دادن قابلیتهایشان از دست میدهند.
البته طبیعی است که هر انسانی با برخی شخصیتها راحتتر ارتباط برقرار میکند و هیچکس از این موضوع مستثنی نیست. اما زمانی که مسئولیت هدایت مجموعهای را بهعهده دارید باید بتوانید تعادل رفتاری را در خود تقویت کنید.
در غیر این صورت محیط کار به فضایی ناخوشایند و پر از رقابتهای ناسالم تبدیل خواهد شد.
ارزیابی و پاداشدهی عملکرد خوب
اینکه مدیری نور چشمی نداشته باشد بدین معنا نیست بین کارمندان عالی و معمولی تمایزی قائل نشود مدیران موفق همواره عملکرد مجموعه را ارزیابی میکنند. آنها نه تنها اعداد و ارقام را بررسی میکنند بلکه مدام کارهای خوب و افراد پرتلاش را تشویق میکنند. مدیران خوب هیچگاه نسبت به افراد با عملکرد بالا بیتوجه نیستند و پاداش دادن به آنها را فراموش نمیکنند.
مدیری که بین کارمندان عالی و معمولی تمایزی قائل نشود با سرعت تمام کسبوکارش را به سمت سقوط پیش میبرد.
تشخیص و شکوفا کردن استعدادها
مدیران موفق استعدادهای کارمندان را کشف کرده و از آن استفاده میکنند آنها در افزایش توانمندیهای همکاران متخصص هستند و میدانند در هر شرایطی چگونه از تواناییهای منحصربهفرد هر کارمند به خوبی کمک بگیرند تا پروژهها با موفقیت پیش برود. شاید فردی برای تایپ استخدام شده است ولی مدیر پس از چند ماه او را به بخش طراحی منتقل کند چون استعدادش را در این زمینه کشف کرده است.
معلم همیشگی و حرفهای
بسیاری از کارکنان از این موضوع شکایت دارند که مدیران هیچگونه آموزشی نمیدهند و رشد کارکنان برایشان مهم نیست. مدیران موفق همواره در حال آموزش دیگران هستند؛ زیرا خودشان دائم در حال یادگیری و فراگرفتن مطالب جدید هستند. مدیران به همه کارکنان آموزش میدهند و با دقت افراد مستعد و علاقهمند را انتخاب میکنند تا آموزشهای پیشرفتهتری به آنان بدهند.
به عقیده سیمون سینِک (Simon Sinek) نویسنده حوزه کارآفرینی و مدیریت، اکثر افرادی که احساس میکنند خیلی مدیر لایق و خوبی هستند، از بدترین و منفورترین مدیران هستند.
رؤسای بزرگ میدانند که مقام و موقعیت نشانه توانمندیهای مدیریتی نیست. چنین افرادی همیشه در حال تلاش برای افزایش قابلیتها و توانمندیهای خود هستند.
شاید حتی خیلی از مواقع احساس کنند که مدیر خوب و کارآمدی نیستند اما هموار برای بهتر شدن در حال تلاش هستند.